السلام علی الحسیـــــــــــــــــــــــــن
دلم تنگ است
خدایا تو رو به بی دست تاسوعا و بی سر عاشورا کمکمان کن
السلام علی الحسیـــــــــــــــــــــــــن
دلم تنگ است
خدایا تو رو به بی دست تاسوعا و بی سر عاشورا کمکمان کن
امام حسن عليه السلام : مَن عَبَدَ اللّه َ عَبَّدَ اللّه ُ لَهُ كُلَّ شَى ءٍ ؛
امام حسن عليه السلام :هر كس خدا را بندگى كند ، خداوند همه چيز را بنده او گرداند .
امام حسن عليه السلام : إنَّ الَّذي يُؤتى إلَىَّ ، سَمٌّ يُدَسُّ إلَىَّ فَاُقتَلُ بِهِ ولكِن لايَومَ كَيَومِكَ يا أباعَبدِاللّه ِ ؛
امام حسن عليه السلام :آنچه به من مى رسد، زهرى است كه با دسيسه به كامم ريخته مى شود، امّا اى ابا عبد اللّه هيچ روزى مانند روز [مصيبت] تو نيست .
اللهم ارزقنا شفاالحســــــــــــــــــــــــــــــین
یاران وفادار امام حسین در روز عاشورا
1-بریر ابن خضیر:
(مرد عابد و زاهدی بود که در کوفه مسکن گزیده بود چون خبر حرکت امام را از مدینه به مکه شنید از
کوفه خارج شد و به مکه شتافت و در رکاب امام حسین(ع) حرکت کردتا در روز عاشورا کشته شد.)
4-حبیب ابن مظاهر:
(پیرمرد با کمال و جمالی که در خدمت رسول اکرم(ص) بوده و حدیث شنیده و قران را نیز حفظ داشت وبعد از رسول خدا-ملازم امام علی(ع) بود.هنگامیکه مسلم را در کوفه به شهادت رسانیدند حبیب به همراه مسلم ابن عوسجه شبانه از کوفه فرار کرد و به استقبال امام شتافت و در روز عاشورا عهده دار فرماندهی جناح چپ قشون کوچک امام بود.با اینکه پیرمرد بود رشادت بسیار داشت و به نقلی 62 نفر را کشت. هنگامی که به شهادت رسید مردی از بنی تمیم سرش را از پیکر مبارکش جدا نمود.)
(مردی بسیار شجاع و دلاور و نامدار بود که در بیشتر غزوات شرکت داشت .او نیز در کوفه اقامت گزیده بود. هنگامیکه در روز عاشورا عمروابن حجاج فرمانده جناح راست سپاهیان بنی امیه با همراهانش حمله عمومی بر یاران امام نمود مسلم ابن عوسجه در این حمله پس از دلاوریهای زیادی بر زمین افتاد.امام حسین (ع) به بالین او رسید و فرمود: ای مسلم خدا ترا رحمت کند و این ایه را تلاوت فرمود:"پس بعضی از انها به عهد و پیمان خود وفا کردند و بعضی از انها در انتظارند و تغییر و تبدیلی ندادند"{سوره احزاب-ایه23}-حبیب که همراه امام بر بالین مسلم بود گفت: ای مسلم این زمین افتادن تو بر من بسیار ناگوار است ولی مژده باد تو را به بهشت .مسلم با صدای ضعیفی گفت:خدا تو را به
خیر و نیکی بشارت دهد.حبیب گفت:اگر چنین نبود که من هم به دنبال تو به شهادت خواهم رسید .دوست داشتم هر وصیتی داری من انجام دهم.مسلم ضمن اشاره با دست خود به امام -به حبیب گفت :تا زنده ای دست از یاری او برمدار.حبیب گفت: به پروردگار کعبه قسم که چنین کنم پس از این گفتگو مسلم مرغ روحش از قفس کالبد خارج شد)
با اجازه خدا
از بچگی وقتی به واقعه عاشورا فکر میکردم تصورم این بود که همیشه حر میشم اولش بدم اما آخرش خوب میشم !!!!
کاش آرزوهای بچگیم به واقعیت تبدیل شود
معرفی یار آقا امام حسین حر بن یزید ریاحی
« حر بن یزید ریاحی » از سران کوفه به شمار میرفت که در میان قوم خود از عزت و احترام زیادی برخوردار بود. هنگامی که حر از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شد تا به استقبال امام بیاید، ندایی را شنید که از پشت سر میگوید: ای حر! تو را به بهشت بشارت باد. او به پشت سر نگریست و کسی را ندید. با خود گفت: به خدا قسم، این بشارت نیست در حالی که من اسیر به جنگ با حسین هستم. او پیوسته این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت امام رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافتهای.
به توکل نام عظمت ،با اجازه خدا ،سلام
آخرین اتمام حجت و ندای یاری خواهی و ستم ستیزی امام حسین (ع) :
«هل مِن ذابٍّ یذبُّ عن حرمِ رسول الله ؟
هل مِن مغیثٍ یرجو الله باغاثتِنا ؟
هل من معینٍ یرجو ما عند الله فی اِعانَتِنا ؟ »
آیا حمایتگری هست که از حریم اهل بیت پیامبر خدا حمایت کند ؟
آیا فریاد رسی هست که برای رضای خدا به فریاد ما برسد ؟
آیا کمک کننده ای است که ما را برای مقابله با استبداد یاری دهد ؟
وقتی این متن را خواندم افکار زیادی از ذهنم گذشت آیا به راستی اگر ما در کربلا بودیم به فریاد حسین لبیک میگفتیم وهب میشدیم حر میشدیم یا حرمله؟؟؟؟
نمیدانم خدایا تو را به بی دست تاسوعا و بی سر عاشورا قسم ما را شرمنده اهل بیت نکن آمین یا رب العالمین
خدایمان یاری کند تصمیم دارم در هر پست یکی از یاران باوفای حسین را معرفی کنم
الهی خدای حسین کمکمان کند.
اللهم ارزقنا شفا الحسین